آموزشگاه هنرهای نمایشی

کتاب ورزش بانوان نوشته هیلدا حسینی خواه

با هیلدا حسینی خواه، گزارشگر والیبال رادیو و نویسنده نخستین کتاب در حوزه ورزش بانوان

هیلدا حسینی خواه | تاریخچه ورزش بانوان ایران | گزارشگر والیبال«هیلدا»، از جنگ با طرفداران سعید معروف تا گزارشگری زنده والیبال در رادیو

هیلدا حسینی خواه از آن پدیده های نوظهور در عرصه روزنامه نگاری به شمار می رود، از آنهایی که به شکل خیلی مرموزی خاص است. این خانم خاص مطبوعات ورزشی در دو سه سال اخیر کاری کرده کارستان. از سبک تند و آتشین روزنامه نگاری اش بگذریم، از توجه بسیار زیادش به ورزش بانوان هم که بگذریم، از خاطره تاریخی دعوایش با علی دایی هم که بگذریم به نوآوری هایش می رسیم.
هیلدا حسینی خواه که دانش آموخته رشته مترجمی زبان انگلیسی است سال هاست در مطبوعات و رسانه های مختلف ورزشی قلم زده و اکنون هم در روزنامه جام جم به سر می برد. او هنوز هم خبرنگار چند گانه سوز است. هم فوتبال می نویسد هم والیبال. هم به ورزش بانوان میپردازد و هم کار ترجمه می دهد. اما در سه سال اخیر حداقل دو کار بسیار خاص داشته ، کاری که حساب او را فعلا نزد ما جدا می کند.
هیلدا حسینی خواه به روایتی نخستین گزارشگر خانم تاریخ رادیو ورزش در رشته والیبال است (خودش به شدت تکذیب می کند و با کنایه می گوید اساتید بزرگی قبل از او این کار را انجام داده اند). روایت دیگر درباره هیلدا حسینی خواه این است که نخستین کتاب در رابطه باورزش بانوان را نوشته است. (این یکی را بر خلاف گزارشگری کاملا تایید می کند و میگوید کتابش نخستین اثر در حوزه ورزش بانوان است).

با این “دختر خاص” رسانه های ورزشی و غیر ورزشی گفت و گویی ترتیب داده ایم که در ادامه می خوانید:

-ایده کتاب ورزش بانوان شما از کجا آمد و اصلا این کتاب چه حرفی برای گفتن داشت و به چه منظوری نوشته شد؟

* نام کتاب من «تاریخچه ورزش بانوان ایران» است. این کتاب مروری بر تمامی وقایع تاریخ ورزش بانوان ایران دارد و هدفش معرفی بیشتر ورزش بانوان بود. البته من به هیچ عنوان از این کتاب راضی نیستم.

-دلیل این نارضایتی چیست؟

نخست اینکه کتاب با اشتباهات فاحش ویراستاری به چاپ رسید. دوم اینکه بخش قابل توجهی از پژوهش های من در رابطه با مسائل مختلف ورزش بانوان به چاپ نرسید. سوم اینکه این کتاب حجم قابل توجهی طنز و کاریکاتور داشت که آنها هم چاپ نشد. در واقع کتاب خاصی بود، یک کتاب تاریخی که طنز و کنایه را هم در کنار خود داشت اما کار چیزی که میخواستم نشد. اما به هر حال خوشحالم که این کتاب با تمام مشکلاتش سال گذشته بالاخره به چاپ رسید.

-کتاب شما را خواندم و متوجه شدم بخش مهمی از این کتاب مطالب دم دستی و سطحی برای کنایه زدن به مشکلات مختلف ورزش بانوان و مسببان آن است. این ایده از کجا آمد که با چنین ادبیاتی اینگونه به زبان طنز دست به نقد بزنید؟

گفتید دم دستی؟ واقعا که! اصلا نمی فهمم چطور چنین چیزی می گویید؟ دم دستی؟ بیشتر توضیح می دهید؟

-شما با استفاده از شیوه طنز، نقدهای مستقیم، گل درشت و نخ نما شده ای را مطرح کرده اید.

من باز هم منظور شما را نمی فهمم اما برای انتقال پیام شما مجازید هر شیوه ای خواستید به کار ببرید. نقد گل درشت، نقد نخ نما شده و نقد مستقیم چیزی نبود که هدف من در کتابم باشد و بر خلاف شما فکر نمی کنم که اصلا این شیوه را در کتابم به کار برده باشم اما حتی اگر چنین هم باشد لزوما به این معنی نیست که نقد گل درشت چیز بدی باشد یا اینکه از نظر شما دم دستی تلقی شود.

-جالب است،شما با اینکه قلم تند وتیزی دارید اما خودتان نقد پذیر نیستید!

فکر کنید برای یک کتاب دو سال و نیم زحمت بکشید آن وقت یکی بیاید به شما به عنوان اولین اظهار نظر بگوید دم دستی و سطحی بوده. در هر حال من تلاش خودم را برای یک کار پژوهشی کردم، اینکه کتاب آسیب زیادی خورد و بخش مهمی از آن چاپ نشد واقعا من تقصیری ندارم، در ضمن اشتباهاتی هم در رابطه با ویراستاری بود که واقعا برایم ناراحت کننده بود و باعث شد رضایت چندانی از کلیت کار نداشته باشم.

-نکته بسیار مهم دیگر اشتباه فاحش املایی در تیتر کتاب آن هم روی جلد کتاب است، این چه توجیهی دارد؟!

بله، متاسفانه به دلیل برخی از اهمال کاری ها تیتر کتاب که « تاریخچه ورزش بانوان» بود با یک نقطه کمتر چاپ شد. یعنی کلمه ورزش به صورت «وررش» چاپ شده بود.

-این کتاب توصیف گر کامل ورزش بانوان بود؟

خیر ، همه چیز در یک کتاب نمی گنجد. برای ورزش بانوان می توان بیشتر از اینها نوشت.

-ورزش بانوان ایران را چطور ارزیابی می کنید؟

اصلا خوب نیست. ولش کنید. بروید سراغ سوال بعدی، حوصله ندارم!

-اصلا از کتاب می گذریم، به این ماجرای گزارشگری شما در رادیو می رسیم. شنیده ایم شما نخستین خانمی هستید که در تاریخ رادیو یک مسابقه والیبال را به صورت زنده برای شنوندگان گزارش کرده اید.

این ادعا برای من خیلی هیجان انگیز است اما متاسفانه درست نیست. من سال 94 (فکر می کنم زمستان بود) ازطرف رادیو ورزش به سالن برگزاری یکی از دیدارهای لیگ برتر والیبال بانوان رفتم. یادم نمی آید دقیقا مسابقه بین چه تیم هایی بود اما یکی از تیم ها سایپا بود. از طرف رادیو با من ارتباط زنده برقرار شد و من دقایقی آنچه در مسابقه جریان داشت را گزارش کردم. پس از مسابقه یکی همکاران با تجربه ام تماس گرفت و گفت به عنوان اولین تجربه ام کارم خوب بوده اما بهتر است در گزارش های بعدی روی صدایم کنترل بیشتری داشته باشم. پس از آن روند گزارش های زنده ادامه پیدا کرد. اما باید نکته ای را به شما تاکید کنم. هیچ خانمی نباید ادعا کند نخستین گزارشگر بازی های زنده در رادیو است. پیش ازمن کسانی بوده اند که این کار را انجام داده اند اما دیده نشده اند و یا کارشان آنقدر ادامه پیدا نکرده که مطرح شوند. تاکید می کنم هیچکس نخستین نفر نیست. هر کس این ادعا را داشت بدانید ادعایی نادرست مطرح کرده است. چه والیبال باشد چه فوتبال. چه هندبال باشد و چه هر رشته دیگر. این خیلی بد است که من با این سابقه کم در عرصه گزارشگری بیایم خودم را نخستین گزارشگر خانم تاریخ رادیو معرفی کنم.
البته باید یک نکته دیگر را به شما یادآوری کنم. کار اصلی من در رادیو نیست، من هم اکنون در روزنامه جام جم و سایت جام جم آنلاین هستم.

چه شد که اصلا به این کار علاقه مند شدید؟

من سابقه دوبله هم دارم و دوره های دوبله گذراندم. چند کار دوبله هم انجام دادم. بگذارید از اساتیدم بگویم. نخستین استاد من در دوبله و گویندگی آقای علی حیدریان بود. ایشان نه تنها کارگردان که دوبلوری توانمند هم هستند و اکنون در کار آموزش به افراد علاقه مند به دوبله هستند. من با کمک آقای حیدریان یاد گرفتم حتی به عنوان یک گوینده چطور روی صندلی بنشینم. ایشان فنون گویندگی و دوبله را به من آموخت و باعث شد اعتماد به نفس بسیار زیادی پیدا کنم در صورتی که پیش از حضور در کلاس های دوبله و گویندگی آقای حیدریان من بسیار کم رو و خجالتی بودم. با همین اعتماد به نفس کم آقای حیدریان برای نخستین بار در انیمیشنی کوتاه نقش یک سنجاب را به من داد تا من به جای این موجود حرف بزنم و نخستین کار دوبله ام را ثبت کنم.
از آقای کیومرث کرده هم باید برای شما بگویم، گزارشگر توانمند والیبال صدا و سیما که فقط در یک جلسه نکات بسیار ارزشمندی در رابطه با گزارشگری والیبال به من آموخت.
از آقای جمشید حمیدی استاد بزرگ مطبوعات ورزشی هم باید بگویم که برای نخستین بار من را به رادیو معرفی کرد.
راستی این را هم بگویم که من مدتی به بازیگری هم علاقه پیدا کردم ، در سریالی هم بازی کردم اما متاسفانه سریال نیمه کاره ماند.

این ماجرای شکایت شما از سعید معروف (کاپیتان تیم ملی والیبال) چه بود؟

(با صدای بلند می خندد). چه کسی گفته من از سعید معروف شکایت کردم؟! ماجرا از این قرار بود که من و آقای جمشید حمیدی مدتی در اینستاگرام از سوی افرادی که گویا طرفداران سعید معروف بودند با فحاشی و تهدیدهای زیادی روبرو شدیم. باورتان میشود یکی در دایرکت اینستاگرام تهدید به اسید پاشی کرده بود؟ من و آقای جمشید حمیدی تصمیم به شکایت گرفتیم. این افراد آنطور که از پیج ها و اسامی آیدهای اینستاگرامی مشخص بود طرفداران سعید معروف بودند. دلیل ناراحتی شان هم مطالبی انتقادی بود که من و آقای حمیدی علیه معروف نوشته بودیم و همچنین چیزهایی که در انتقاد از معروف در برنامه ویژه نامه نوروزی عید رادیو ورزش گفتم. فکر می کنم آن صحبت ها در آیتم «کی چی گفت؟» مطرح شده بود. در هر حال سعید معروف محبوب بسیاری از ورزش دوستان است و ما با ایشان مشکلی نداریم اما تهدیدهایی که از طرف طرفداران منتسب به ایشان به ما شد واقعا زشت و خجالت آور بود.

حرف پایانی؟

بخدا کتاب من دم دستی و سطحی نبود!

مصاحبه و تنظیم: مجید تاریوردی

ممکن است شما دوست داشته باشید